جدول جو
جدول جو

معنی وا خیسیدن - جستجوی لغت در جدول جو

وا خیسیدن
از جوش افتادن (پلو یا کته) در روی بار و در نتیجه قد نکشیدن و پختن نشاسته آن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

((دَ))
از جوش افتادن (پلو یا کته) در روی بار و در نتیجه قد نکشیدن و پختن نشاسته آن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وا خانیدن
تصویر وا خانیدن
وادار به برچیدن کردن
فرهنگ لغت هوشیار
مجددا پرسیدن، پرسیدن سوال کردن: چو شهر لواط و یرانم چو چشم لوط حیرانم سبب خواهم که وا پرسم ندارم زهره و یارا (دیوان کبیر: 1)، باز پرسی کردن تحقیق کردن: (صبح شدن هدهد جاسوس کز او را پرسند کوس شد طوطی غماز کز او وا شنوند) (خاقانی. سج. 100)
فرهنگ لغت هوشیار
مجددا بوسیدن باز بوسیدن، خاتمه دادن بکشتی: مقابل بوسیدن، روگردان شدن کراهت یافتن متنفر گشتن: (با آن همه آرزو لب لعلش را یک مرتبه بوسیدم و وا بوسیدم) (یحی شیرازی. آنند. فرنظا)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وا ایستدن
تصویر وا ایستدن
ایستادن، امتناع کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از والیسیدن
تصویر والیسیدن
دوباره لیسیدن والی گرداندن (گردانیدن) : حاکم کردن: (یک چندی او را در جهان وای گردانید اکنون او را وزارت میدهد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وا خریدن
تصویر وا خریدن
باز خریدن دوباره خریدن، خریداری کردن: (و انکه خواهی از بلایش و اخری جان او را در تضرع آوری) (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واخیسیده
تصویر واخیسیده
از جوش افتاده در روی بار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واریسیدن
تصویر واریسیدن
باز کردن رشته و ریسیده را مقابل ریسیدن رشتن
فرهنگ لغت هوشیار